در سال 1977 در ميلاس (بخشي از موئلا)در اتاق نشيمن خانه كه خانواده اش هنوزدر آن زندگي مي كنند به دنيا آمد . به گفته پدرش او بچه اي سياه و زشتی بود (الان كه اينطور نسيت)او هر چقدر بزرگتر مي شد به نظر پدرش شبيه پدر و به نظر مادرش شبيه مادر ميشد . خواهرش Beste كه از او 4 سال بزرگتر است با خواستن يك برادر و اصرار دراين موضوع نقش مهمي در بدنيا آمدن او داشت . مادرش كه عاشق همسرش بود ميخواست كه نام پسر مانند پدر cem باشد ولي پدر نيز مي خواست نام پسرش kerem باشد كه در اين نتيجه نام او را keremcem گذاشتند . مادرش مي خواست كه او رابا نام كامل keremcem صدا كنند . علاقه او به موسيقي برمي گردد به پدرش كه يكوكيل بود و آرشيو كاملي از كاست هاي موسيقي كلاسيك / موسيقي سنتي تركيه وموسيقي فولكلوريك داشت . روزي در ساحل پسرش را مي بيند كه با انگشت هاي پايشبازي مي كند و مي فهمد كه او مي خواهد پيانو ياد بگيرد و بالاخره در سن 6سالگي keremcem شروع به يادگيري پيانو مي كند ولي روي هم افتادن ساعت درسپيانو و كارتون مورد علاقه اش باعث شد كه اين علاقه به پيانو از بين برود . دوره دبستان را به خوبي گذراند و دوره راهنمايي را يه شهر ازمير رفت و پس ازاين دوره براي دوره دبيرستان به موئلا مي رود و اين دوره برايش آغاز مي شود . در اين دوره با دوستانش به هارد راك گوش مي داد . علاوه به گوش دادن موسيقيشروع به ساختن موسيقي كرد . اولها كه در مكانهايي شروع به خواندن كرد وقتي ميديد مردم پسنديده اند و او را تشويق مي كنند تعجب مي كرد ولي بعد ها عادت كردو با ديدن اين وضع تصميم گرفت اين كار را ادامه دهد . در سال آخر دبيرستانچون با بازي بيليارد تازه آشنا شده بود نتوانست از كنكور قبول بشود و برايشركت در كلاس هاي كنكور به آنكارا رفت . وقتي فهميد كه ميتواند ترانه سراييكند سال 1995 در آنكارا بود . خودش مي گويد كه نمي دونستم كه اين احساس يكهوس زودگذر است يا يك الهام ولي همه چيز درست شد و با كتاب شعري كه در خانهپيدا كرد شعرهايي را كه پسنديد را ترانه كرد . به گفته خودش وقتي اولين كارشواقعا به حالت ترانه درآمد سال 1996 در ازمير بود و وقتي اين كار تمام شد ازخوشحالي پر در آورد و پرواز كرده و چون خودش مي دانست كه آهنگسازي او درستاست يا نه وقتي اين ترانه را براي دوست آهنگسازش Engin (bozkurt) خواند ودوستش از او خواست دوباره و دوباره و دو... بخواند و اينجا بود كه keremcem فهميد كارش را درست انجام داده . و بالاخره در سال 1996 از دانشگاه قبول شد وعلاوه بر موسيقي صفحه ي جديدي در زندگي او باز شد و او ترسيد كه دانشگاه اورا از موسيقي دور كنه ولي ديد كه نه تنها دور نكرد بلكه نزديكتر هم كرد . بهترين سال او در ترانه سرايي سال 2000 بود . او در اين سال ها رابطه هاوجدايي هاي خود را منبع الهام خود قرار داده بود ولي در اولها اين كار رااهانتي به قلب خود مي دانست و به نظر خودش آنقدر حرفه اي نشده بود كه چيزهاييرا كه نديده و حس نكرده را ترانه كند . keremcem وقتي دانشگاه را تمام كردتصميم گرفت براي خوانندگي به استانبول برود و وقتي اين موضوع را با خانوادهاش در ميان گذاشت خانواده اش مثل هميشه او را از نظر مالي و معنوي حمايتكردند . او درباره اين موضوع مي گويد : هر كاري كه مي كنم علاوه بر مووفقيتخودم براي اينست كه جواب مثبتي در برابر لطف هاي خانوده ام باشد و هدفم علاوهبر مووفقيت در موسيقي خوشحالي آنها از كارهاي من است . آشنايي او با Yonca Evcimik يكي از دلايل زودتر رفتن او به استانبول بود و به گفته خودش Yonca اولين حرفه ايي بود كه او و كارهاي او را باور كرد . وقتي به استانبول رفت ومدت 3 سال با بدشانسي ها روبرو شد ولي بعد از 3 سال وقتي با اشخاص جديدي آشناشد توانست در كمتر از 3 ماه اولين آلبومش را عرضه بازار كند وپس از آن بزوديبا صداي زيبا وترانه هاي زيبايش مشهور شد و طرفداران زيادي پيدا كرد ( كه منميكي از آتشيهاشم ) .

او در يك فيلم تلوزيوني و در 2 سريال اولي بنام ashk oyunu (بازي عشق) نقش sarpe پولدار را داشت كه با بازيگريش نيز روز به روز برتعداد طرفدارانش افزوده شد وهمكنون نيز در سريالي بنام iki yabanci (دوغريبه) نقش دكتر cem رو ايفا مي كنه كه اين سريال چهارشنبه شبها از كانال atv تركيه پخش مي شه .

منبع:وبلاگ کرم جم-نویسنده :سهند