مطالبي در مورد مجموعه سريالها و فيلمهاي كورتلار واديسي (وادي گرگها):
در این سرمای سخت زمستانی ، باد وحشی، گرسنگی، بی خوابی ; در این هوای مه آلود، در سرزمین گرگهاست که برای زنده ماندن همه چشم در چشم هم دوخته اند تا اولین کسی که به زمین میافتد، اولین کسی که طاقتش تمام می شود را تکه پاره کنند ، از گوشتش بخورند و از خونش بیاشامند تا شاید زنده بمانند.”

پولاد علمدار ( POLAT ALEMDAR)
مامور ویژه دولت و مرد شماره یک تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی ترکیه (KGT) . پولاد علمدار توسط اصلان آق بیگ (ASLAN AKBEY) دوست خانوادگی خانواده (candan) وارد تشکیلات می شود. او طی عملیاتی فوق سری به نام رمزی عملیات “سرزمین گرگها” (Kurtlarvadisi) به عنوان تنها عامل نفوذی با جراحی پلاستیک تغییر چهره می دهد و با شناسنامه ای جدید وارد این سرزمین سرد و تاریک می شود.هدف عملیات از بین بردن سیستم مافیایی استانبول بود.پولاد به عنوان خواهرزاده ی یکی از گنده لاتهای استانبول وارد شبکه می شود.پس از چندی خود به یکی از بزرگ ترین پدرخانده های مافیایی بدل شد تا بدین وسیله سیستم مافیایی ترکیه را از بین ببرد.. پولاد می دانست که کسانی از هویت او و همکارش عبدالحی با خبرند. در یک روز قلم تمام پدرخوانده ها شکسته شد . هر یک به نحوی کشته یا راهی بیمارستان شدند.چون اصلان رئیس KGT نیز کشته شده بود و کلا تشکیلات به حالت تعلیق در آمده بود نمی توانست از دولت کمک بگیرد. حتی به خاطر ارتکاب جرم هایی از قبیل قتل-جرم های برنامه ریزی شده-زورگویی و … تحت تعقیب پلیس ترکیه بود. این افراد پشت پرده که از همه چیز خبر داشتند پولاد را به آمریکا برای مذاکره دعوت می کنند تا به نحوی این قضیه را تمام کنند.
این بار پولاد علمدار به عنوان مرد شماره یک KGT به مبارزه با جنایات طرح ریزی شده و کسانی که عامل و حامی پدیده ترور در ترکیه هستند بر خواسته . او با حمایت وزیر اطلاعات ترکیه در صدد حمله به چهار خانواده که کل سیستم اقتصادی خاورمیانه را تحت کنترل دارند و در جهت منافع خود حتی از تروریسم هم حمایت میکنند است . چون دامنه این حمله به خود وزارت اطلاعات ترکیه و حتی دولت ترکیه میرسد دولت مردانی که به هر نحوی با قائله ترور در ارتباط اند سخت به دشمنی با پولائ علمدار برخواسته اند.

عبدالحی( ABDÜLHEY)
عبدالحی ابتدا از طرف KGT به عنوان دستیار پولاد علمدار و برای حفظ و دفاع از او مامور شد.ولی پس از کشته شدن اصلان مستقیما از پولاد دستور میگیرد. فردی آرام-جدی- کم حرف و حرف گوش کنی است.هیچ گاه احساسات خود را بروز نمیدهد .او نیز از طرف دولت تربیت شده و در کارهای عملیاتی فردی خبره و کار کشته است.

مماتی (MEMATİ)
او یکی از آدم های پولاد در دوران عملیات Kurtlarvadisi بود. وقتی متوجه شد که پولاد علمدار پدرخوانده واقعی نیست و از طرف دولت مامور متلاشی کردن شبکه مافیایی ترکیه شده باز هم در کنار او باقی ماند.هیچ گونه ارتباطی با دولت ندارد و به همراه چند نفر دیگر به صورت غیر رسمی در کنار پولاد هستند. انسانی فوق العاده خشن و بی رحم استبه طوری که تنها راه حل به نظر او کشتن است. در نظر پولاد آدمی بسیار قابل اعتماد و مطمئنی است.

خلیل ابراهیم “حالو دایی” ( HALO Dayi)
سالها به عنوان بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در ترکیه فعالیت می کرد .تا اینکه به خاطر خیانت برادرش به زندان افتاد. پولاد علمدار در عملیات Kurtlarvadisi بنا به دلایلی او را از زندان فراری داد .به دلیل کمک هایی برای براندازی مافیا به پولاد کرد هنوز در کنار اوست.فردی فوق العاده با هوش- زیرک و هوشیار است.

تونجای(TUNCAY KANTARCI)
فردی بسیار آگاه و با شخصیت است.در گذشته به عنوان پدرخوانده مسئول امور گمرکی بود . زمانی که مهره سوخته اعلام شده و به زندان افتاد به دلیل عدم تعادل شرایط روحی تبرئه شد. به دلیل کمک هایی برای براندازی مافیا به پولاد کرد هنوز در کنار اوست.

ارهان ((GÜLLÜ ERHAN
با نشاط ترین عضو گروه پولاد علمدار است .با شوخی ها و کلمات به جا همیشه چاره ساز کارهای پولاد است.در به کار بردن کلمات – مسائل دیپلماتیک –معاملات و رابطه با سایر انسان ها استاد است .انسان شناسی ماهر بوده و در انجام وظایفش کوتاهی نمیکند .او نیز از زمان عملیات Kurtlarvadisi در کنار پولاد است.

تمر (TAMER)
به تازگی توسط وزیر اطلاعات برای کمک به پولاد فرستاده شده است . مهارت اصلی او در زمینه الکترونیک و مخابرات است .

نوزات (NEVZAT)
دست راست مماتی به حساب می آید .در کارهای عملیاتی ماهر است .او نیز از زمان عملیات Kurtlarvadisi در کنار پولاد است.

هرمز (PÜRMÜZ)
شوفر پولاد علمدار است.او نیز از زمان عملیات Kurtlarvadisi در کنار پولاد است.
DAVUT TATAROĞLU/داود تاتاراوقلی

یکی از اعضای اخوت چهار خانواده است. بیشتر روی انرژی- اسلحه -مطبوعات کنترل دارد.از نظر اقتصادی و سیاسی انسانمهمی برای دولت محسوب می شود.بزرگترین قاچاقچی اسلحه به شمار می آید.با روزنامه کثیرالانتشار شخصی خود میتواند کنترل نامحسوسی رو افکار عمومی داشته باشد.انسانی باشخصیت -آرام-متین و با معلوماتی است که در میز چهار برادر تقریبا قدرتمندترین عضو به حساب می آید.
اگر کارها و امور او را به دو قسمت قانونی و غیر قانونی تقسیم کنیم :
یالچین ایلدوز/ YALÇIN YILDIZ

به عنوان وکیل مسنول کارهای قانونی خانواده است.
یالچین بولوت/ YALÇIN BULUT

مسنول کار های غیر قانونی خانواده است.
خانواده KARACADAĞ
جلال قره جه داق (Celal Karacadağ)

یکی دیگر از اعضای اخوت چهار خانواده .
او صاحب یکی از بزرگترین بانک های خاورمیانه است. تمام امور بانکی و گمرکی ترکیه به دست این خانواده اداره می شود . ارتباط سری با دیپلمات ها و سیاستمداران سایر کشورها دارد و با کاراهای قانونی و غیر قانونی هرروزه توسط بانک های خود سود کلانی دریافت میکند.
جمال قره جه داق (CEMAL KARACADAĞ)

برادر جلال و مرد شماره ۲ خانواده به شمار می آید. به همراه برادرش به تمام امور مربوط به خانواده رسیدگی میکند.
بدری فینجان چی (BEDRİ FİNCANCI)

فردی بسیار خشن و بی روح است . به خاطر تجربه اش در مافیا مسئول امور غیر قانونی خانواده است.
از چپ و راست هی پیغام می یاد که این Kurtlarvadisi چیه ؟؟
خود ترکیه هر سال بیش از دوجین سریال بی سر و ته می سازه تازه اگر هر سریال تو یک سال تمام بشه ! سریال هایی هست که موضوع اصلیشان پس از یه ۲۰۰-۳۰۰ قسمت تازه شروع میشه !
حالا Kurtlarvadisi با بقیه چه فرقی دارد؟؟
احتمالا شنیده اید که میگویند هالیوود سینما را به یک وسیله کسب درآمد و سودجویی و یک شبه مشهور شدن سود جویان تبدیل کرده.مخصوصا این روزها با به وجود آمدن یک بافت جدید در سینمای هالیوود و ازبین رفتن تدریجی بافت سنتی و فوق ستاره های قدیمی دیگر کم کم از محبوبیت هالیوود نزد ایرانیان کاسته میشود. عشق ما ایرانی ها جکی چان و آرنولد بود که بحمدالله هیچکدام دیگربه صورت حرفه ای فیلم بازی نمیکنند. خیلی دورتر از هالیوود جایی درهمین نزدیکی ها Kurtlarvadisi تحولی بزرگ در سینمای ترکیه ایجاد کرد.
علت جنجالي بودن سريال وادي گرگها:
دره گرگها نام يك مجموعه تلويزيوني پرطرفدار در تركيه است كه چند سالي است بينندگان ترك را به تماشاي خود مينشاند. سوژه اين سريال به فعاليتهاي گروههاي خرابكار و باندهاي مافيايي در تركيه و عوامل خارجي آنها ميپردازد. چند سال پيش در تركيه اتفاقي افتاد كه ذهن مردم اين كشور را نسبت به دولت به شدّت مشوش كرد و شايعة بازيِ دستهاي پشت صحنه در حكومت و وجود يك «دولت پنهان» در تشكيلات رسمي مملكت را بر سر زبانها انداخت. ماجرا از تصادف يك دستگاه مرسدس بنز با كاميوني در سوسورلوك (نزديك استانبول) آغاز ميشود كه در آن حادثه، سه سرنشين كشته شدند: عبدالله كاتلي (قهرمان ناسيوناليستهاي ترك)، سادات بوكاك (رهبر يكي از عشاير كردستان) و حسين كوكاداق (رئيس پليس استانبول).
مردم تركيه از خود ميپرسيدند اين سه نفر چه وجه اشتراكي داشتند و در آن اتومبيل به كجا ميرفتند؟ كسي به آنان پاسخ نميداد و اين باعث تشديد سوءظن و بدگماني افكار عمومي شد تا جايي كه گويي از خواب غفلت بيدار شده و به وجود دستهاي پنهان (يا باندهايي) در دولت كه با عمليات خود اوضاع سياسي و اجتماعي تركيه را به بازي ميگيرند، پي بردند. دولت تركيه پروندة حادثه سوسورلوك را به سرعت مختومه كرد. اما گمانه «دولت پنهان» به قوت خود باقي ماند. "دره گرگها" كنايه از تركيه و تجسم سينماييِ سوءظن مردم به وضعيت حاكم و ساختارهاي پنهان در لايههاي ناپيداي حكومت است و سردار آكار به همين انگيزه دست به توليد اين مجموعه زد.
پولات آلمدار بازيگر نقش اول سريال است. پدرش سركردة باندي است كه به توزيع مواد مخدر و فعاليتهاي غير قانوني در بازار سياه تركيه ميپردازد. تشكيلات او از اعضاي برجستة مافياي مرتبط با تجارت تشكيل شده است و قدرت فوقالعادهاي دارد. پولات از اين وضعيت بيخبر است. در كودكي او را ميربايند و طي حوادثي به فرزندخواندگي زن و مردي در ميآيد كه نام علي را برايش بر ميگزينند. او به استخدام يك تشكيلات اطلاعاتيـ امنيتي فوقالعاده محرمانه كه هيچ گونه ارتباط ارگانيكي با سازمان امنيت ملي تركيه ندارد در ميآيد و به مأموريتهايي در خارج از تركيه گسيل ميشود. علي به تركيه فرا خوانده ميشود تا مافياي مرتبط با يك سازمان مخفي جهاني به نام Illuminati را متلاشي كند. بدين منظور و براي نفوذ پولات در اين باند مخوف مافيايي، ابتدا در يك تصادف ساختگي اعلام ميكنند كه او كشته شده است. سپس با جراحي پلاستيك، چهره و هويت جديدي برايش ميسازند. پولات به تشكيلات مافيايي نفوذ كرده و با نشان دادن لياقت از خود مراتب ترقي را طي ميكند و بعدها به جاي پدرشـ كه به خاطر شكستهاي پياپي در اجراي عمليات باند در تركيه، توسط Illuminati سر به نيست ميشود ـ رياست باند را بر عهده ميگيرد.
محبوبيت مجموعه تلويزيوني دره گرگها را ميتوان ناشي از چند عامل دانست: ابتدا حضور سليمان كاكر ـ با بازيگري اوكتاي كانياركا ـ است. اولين مأموريت پولات اين بود كه با سليمان كاكر طرح دوستي بريزد و به او نزديك شود. اوكتاي كانياركا با مهارت تمام در نقش يك رابينهود مافيايي ظاهر ميشود و چنان از عهده اين نقش بر ميآيد كه كشته شدن او و اتمام حضورش در سريال براي بينندگان باوركردني و پذيرفتني نبود. اما مرگ او نقطه شتاب مجموعه است. دومين عامل ناشي از پرسشها و كنجكاويهاي مردم در مورد «دولت پنهان» است كه تبلور سينمايي آن را در اين مجموعه ميبينيم و سومين عامل نيز تبحّر فيلمنامهنويس در پيشگويي وقايع آينده است.
شهرت سريال به حدي رسيد كه خيليها بر واقعي بودن حوادث و ماجراهاي آن تأكيد ميكردند. عدهاي ميگفتند دولت براي انحراف افكار عمومي و پايان دادن به سوء ظن آنها نسبت به «دولت پنهان» از ساخت فيلم حمايت كرده است و طبق استدلال بعضي ديگر نيز مردم با ديدن اين مجموعه روح تشنة خود را سيراب ميكنند.
البته «دولت پنهان» صرفاً منحصر به تركيه نيست. اين احساس در كشورهايي مانند بلژيك و ايتاليا نيز بر مردم مستولي است. پولات آلمدار را نبايد يك رمبوي ترك قلمداد كرد. عملكرد او شبيه مأموران فوق سرّي MI5 است. او دورههاي نظامي را گذرانده و در سريال عموماً به مبارزه با مافيا و سازمانهاي مخفي داخل تركيه ميپردازد.
سردار آكار متولد سال 1964 در آنكاراست. او در سال 1985 از آكادمي علوم تجاري و اقتصادي فارغالتحصيل شد و سپس در رشتة سينما و تلويزيون در دانشگاه ميمارسينان به تحصيل پرداخت و براي تكميل تجربيات خود در عرصه سينما چند سال نيز به عنوان دستيار كارگردان مشغول به كار بود. آكار در كارنامه حرفهاي خود كارگردانيِ چند فيلم و سريال تلويزيوني را ثبت كرده است. مجموعه تلويزيوني پرندة ماده (2004)؛ ميدان مبارزه عشق (2002)؛ قوچ من (2002)؛ تو را زنده نگه ميدارم (2002)؛ معروف (2001)؛ پاسهاي كوتاه (2000)، كه در اروپا با نام آفسايد به نمايش درآمد؛ و در كشتي (1999)؛ مجموعه تلويزيوني «سرزمين گرگها» از جملة معروفترين آثار اوست كه مردم تركيه را مقابل تلويزيونها مجذوب خود ساخته است. نام اين سريال در شناسنامه بينالمللي «درة گرگها» ثبت شده است.
چند سالي است كه در اخبار ميشنويم دولت لائيك تركيه براي پيوستن به اتحاديه اروپا هر شرطي را كه اروپاييان تحميل ميكنند ميپذيرد. از طرفي رابطه بسيار خوبي نيز با آمريكا دارد . از محدوديتهايي كه در تركيه براي زنان محجبه قائل مي شوند نيز بيخبر نيستيد. اما نگاه غرب، بهويژه آمريكا، به كشورهاي غير غربي و به خصوص كشورهاي اسلامي همواره نگاه از بالا به پايين است و در ايدئولوژي آمريكا خدماتي كه ديگر كشورها به اين دولت ارائه ميدهند جزء وظايف ذاتي آنهاست كه در صورت برآورده نكردن خواستههاي آمريكا به نوعي مستحق تنبيه ميشوند.
اين مقدمه را بدين بهانه نوشتيم كه به تازگي فيلم سينمايي پر سر و صدايي در سينماي تركيه عليه آمريكا ساخته شده و به نمايش در آمده است. محتواي فيلم و پيام آن از يك سو باعث شادي مردم تركيه شده و از سوي ديگر واكنشهاي متفاوتي را در ميان اروپاييان و آمريكاييها به وجود آورده است.
از تركيه انتظار ساختن فيلمي ضد آمريكايي و ضد يهودي نميرفت؛ بنابراين بر آن شديم راجع به اين فيلم اطلاعاتي تهيه كنيم. در گشت و گذارهاي اينترنتي خود بازتابهاي فيلم مذكور را از چند سايت گرفتيم و البته گپ كوتاهي هم با يكي از كارشناسان وزارت خارجه زديم.
«دره گرگها ـ عراق» محصول سال 2006 تركيه به كارگرداني سردار آكار با موضوعي سراسر ميهنپرستانه، سياستهاي اشغالگرانه آمريكا در عراق را محكوم كرده و در كُليّت خود با روندي انتقامجويانه، سربازان آمريكايي را گوشمالي داده است..
نگاهي به تركيه
كارشناس مسايل تركيه مي گويد: " طي نظرسنجيهايي كه مؤسسات افكارسنجي تركيه و مؤسسات خارجي انجام دادهاند معلوم شده است روحيات ضد آمريكايي در مردم اين كشور بيش از مردم ساير كشورهاي خاورميانه است. به قدرت رسيدن اسلامگرايان در تركيه و حضور آنان در پارلمان و قوه مجرية اين كشور حاكي از گرايشات مذهبي مردم تركيه است. اما پيشزمينه ساخت فيلم دره گرگها ـ عراق را شايد بتوان از آغاز اقدامات تهاجمي آمريكا به عراق پي گرفت. در سال 2003 آمريكا براي حمله به عراق قصد استفاده از خاك همسايگان اين كشور بهويژه تركيه را داشت. با توجه به فضاي حاكم بر افكار عمومي تركيه، پارلمان اين كشور با درخواست آمريكا موافقت نكرد و از اين نقطه روابط سردي بين دو كشور حاكم شد. البته تركيه در ارسال كمكهاي لجستيكي به نيروهاي آمريكايي از پايگاه اينجرليك خود دريغ نكرد و بدين وسيله كوشيد تا به نوعي از آمريكا دلجويي كند. اما حركت پارلمان تركيه باب ميل آمريكا نبود. از طرفي با سرنگوني صدام و حضور ارتش آمريكا در عراق كردهاي مخالف تركيه مجالي يافتند تا در فضاي ايجاد شده بر اثر شكست رژيم بعثي نسبت به تقويت قواي خود و تشكيل نوعي حكومت فدرالي در شمال عراق نهايت بهره را ببرند. اين اقدام كردها با سياستهاي تركيه در تضاد و خلاف منافع ملي آنان بود. از اين رو نيروهاي تركيه، بهرغم مخالفت آمريكا، براي مهار كردهاي شمال عراق، چند كيلومتر در اين كشور پيشرَوي كردند و مقرّي را نيز در سليمانيه بر پا نمودند. تركها هرگز گمان نميبردند نيروهاي آمريكايي مزد خوشخدمتيهاي آنان را به شكلي بدهند كه حيثيت ملي تركها در افكار عمومي داخلي و انظار بينالمللي لكهدار شود."
ماجرا از اين قرار است كه سربازان آمريكايي در 4 جولاي 2003 به مقر نيروهاي مخصوص تركيه در سليمانيه عراق وارد شده و تركهاي از همه جا بيخبر را كه با روي باز به استقبال آنان آمده بودند دستگير ميكنند. آمريكاييها دستان يازده افسر تركيه را بسته و با كشيدن كيسه بر سر آنها در حركتي تحقيرآميز افراد مذكور را سوار خودرو كرده و به مدت دو روز به بهانه اينكه آنان شورشي بودهاند نگه ميدارند. پخش تصاوير خفتبار دستگيري نيروهاي مخصوص ارتش تركيه احساسات ميهنپرستانه تركها را به شدّت جريحهدار كرد. برداشت تركها اين بود كه آمريكا بدين وسيله از اقدام پارلمان تركيه در رد درخواست اين كشور براي حمله به عراق از خاك تركيه انتقام گرفته است.
آمريكاييان پس از دو روز افسران ترك را آزاد كرده و يك عذرخواهي ساده را نيز ضميمهاش ميسازند اما اين اقدام نتوانست غرور لكهدار شده مردم تركيه و به ويژه ناسيوناليست هاي تندروي اين كشور را التيام بخشد.
داغي تازه
اين اولين زخمي نبود كه آمريكاييان به غرور و حيثيت ملي تركها وارد ميآوردند. در سال 1978 فيلمي به نام «قطار سريعالسير نيمه شب» ساخته شد. در اين فيلم تعدادي آمريكايي و انگليسي در حال خارج كردن مقداري حشيش از مرز تركيه توسط پليس اين كشور دستگير ميشوند و پس از انتقال به زنداني مخوف به شدت مورد اذيت و آزار قرار ميگيرند.
اين خاطرة تلخ از ذهن تركها پاك نشده بود كه با حادثه سال 2003 زخم كهنه آنان سر باز كرد. جالب است كه حتي اوليور استون نيز صحنههاي اغراقآميز فيلم «قطار سريعالسير نيمه شب» را تقبيح كرد و گفت كه آنچه در اين فيلم ميبينيم نه واقعيت كه صرفاً تصور كارگردان، تهيهكننده، فيلمنامهنويس و بازيگران از ترك و تركها بوده است.
به هر حال تركها براي خالي كردن خشم خود بر سر آمريكاييها به جاي اقدام تلافيجويانة نظامي به وسيله ديگري متوسل ميشوند كه دردسرهاي درگيري نظامي را نداشته و بازتاب وسيعتري پيدا ميكند. سينما كه همواره حربه هاليوود براي سلطه فرهنگي بر ساير فرهنگها است اين بار به دست تركها و براي القاي پيامهايي زيركانه به غرب مورد استفاده قرار گرفت.
سردار آكار كارگردان سريال تلويزيوني دره گرگها با ساخت يك نسخه سينمايي ويژه به همين نام و با موضوع اشغال عراق ضمن به رخ كشيدن قابليتهاي سينمايي تركيه با نمايش جنايات آمريكاييها در قالب تصوير، حاوي اين پيام دولت و ملت تركيه به آمريكاست كه «بهرغم روابط حسنه با شما بر جناياتي كه در عراق بر سر مردم اين كشور آوردهايد چشم نبستهايم.»
داستان فيلم از اين قرار است:
«بعد از دستگيري يازده تن از افسران ترك توسط آمريكاييها و رفتار تحقيرآميز آنان با اين سربازان ترك، يكي از آنان كه تحمل احساس حقارت را ندارد اقدام به خودكشي ميكند. اما پيش از اين كار، نامهاي به پولات آلمدار نوشته و ماجراي رفتار آمريكاييان با آنها را توضيح ميدهد. عِرق ملي و انساني پولات به جوشش درآمده براي اعاده حيثيت از سربازان ترك، التيام غرور و حيثيت ملي و انتقام از آمريكاييان وارد خاك عراق شده و طي نبردها و زد و خوردهايي بالاخره فرمانده آمريكايي را پيدا كرده و او را به سزاي عمل توهينآميزش ميرساند.»
فيلم دره گرگها ـ عراق پرخرجترين فيلم تاريخ سينماي تركيه است. مبلغي كه براي ساخت آن هزينه شده بالغ بر ده ميليون دلار است. از آن مهمتر، استقبال مردم تركيه بود كه ركورد تماشاگران را شكست. مردم ساعتها در مقابل سينماهاي تركيه صف ميكشيدند تا براي مرتبه دوم و سوم به تماشاي آن بنشينند. فيلم دره گرگها كه در آلمان و اتريش نيز اكران شده و موجبات خوشحالي سينماداران اين كشورها را كه نگران كاهش تماشاگر بودند فراهم ساخته است از طرفي باعث نگراني پارلمانهاي آلمان، هلند و بلژيك نيز شده است.
چرا كه در صحنههاي فيلم و نقشهاي چند تن از بازيگران آن پيامهاي يهودستيزانه گنجانده شده است و اين البته به مذاق غربيها خوش نميآيد. مضمون اصلي فيلم حول محور انتقام ميگردد و ميتوان به جرئت گفت كه اصلاً به همين بهانه ساخته شده است. تصويري كه از آمريكاييها، كردها، مسيحيها و يهوديهاـ يعني دشمنان تركها ـ بر پرده سينماها ظاهر ميشود تصوير انسانهايي وحشي و درندهخوست.
فيلمهاي فراواني در كشورها به خصوص در آمريكا ساخته شده كه ضد قهرمانان آنها از اقوام يا مذاهب خاصي هستند ـ مثلاً روس، آسيايي، عرب، مكزيكي، يهودي يا حتي ترك. فيلمساز بدين وسيله و با توسل به اين كليشهها احساسات ناسيوناليستي مخاطبانش را ارضا ميكند. در اين فيلم نيز كردهاي شمال عراق را عروسكهاي آمريكا و مشتي سرباز ترسو معرفي ميكند كه در ميان آنها فقط يكي با تركهاست. آمريكاييان در همه جا جنايت ميكنند كه شاخصترين صحنهاش حمله به جشن عروسي و كشتن داماد در مقابل ميهمانان و كشتن يك پسر بچه در مقابل مادرش است و سپس با شكنجه دادن سايران براي خود اسباب تفريح فراهم ميكنند. دكتري كه اندام اسيران و زندانيان را در ميآورد يك يهودي است. فرد ديگري را ميبينيم كه از لباس سنتي و سبك آرايش موهايش ميتوان فهميد يهودي است. او به محض احساس خطر از منطقه ميگريزد. مسيحيان و يهوديان در اين فيلم جنگجويان مقدس توطئهگر و نفرتانگيزي هستند كه شمشيرهاي خونبارشان را براي گسترش يا احياي امپراتوري خدايشان به خدمت ميگيرند. طبيعتاً تصويري كه از اسلام در فيلم مشاهده ميكنيم نماد و مظهر صلح و رحمت است و بمبگذاران شهادتطلب نيز انسانهايي فداكار تصوير شدهاند.
يقيناً براي آكار ساده نبود تا با اشاره به فيلمهاي جنگي آمريكايي كه آسياييها را نژادپرست معرفي ميكنند از خود دفاع كند. ولي او در اين فيلم آشكارا ثابت ميكند كه برنامه خاصي را تعقيب ميكرده است. يكي از آنها افشاي نفوذ يهوديها در تركيه است.
اثر روحي و رواني فيلم در جامعه تركيه منجر به انتشار يك هيستري همگاني شده است. به طوري كه مردم فكر ميكنند بايد اين فيلم را حتماً ببينند و احساسات خود را با قهرمان فيلم در آميزند. پس بهرغم اعتراضات و انتقادات برخي از غربيها ، نميتوان جلوي اكران آن را گرفت. چرا كه منجر به تأييد ضمني استانداردهاي دوگانه غربيها ميشود.
به هر حال در اين فيلم به شكل هنرمندانهاي از آمريكا انتقاد شده و به روشي مسالمتآميز انتقام فيلم آمريكاييِ «قطار سريعالسير نيمه شب» و توهين سربازان آمريكايي به غرور ملي تركها گرفته شده است. يك نكته را هم بايد بدان افزود و آن آغاز دوران جديد فيلمهاي جيمز باندي تركيهاي است كه دختران شرقي در آن ايفاي نقش ميكنند.
پخش فيلم در تركيه هيچ محدوديت سِنّي ندارد اما در آلمان براي افراد 18 سال به پايين ممنوع است. يكي از دانشآموزان ترك ميگفت: «دو مرتبه به سينما رفتم تا دره گرگها را ببينم. حسابي حال آمريكاييها را گرفته است. ما ميدانستيم آنها در عراق چه كردهاند. حالا همان جنايتها را روي پرده سينما ميبينيم.»
منظور اين دانشآموزان از جنايات آمريكاييها در عراق اشاره به صحنههاي بدرفتاري و شكنجه در زندان ابوغريب است. بيلي زين، بازيگر معروف هاليوود، در اين فيلم در نقش سام ويليام مارشال، فرمانده روانپريش و خشن آمريكايي ظاهر ميشود. او با تكرار ترجيعبندي مدعي است مجري ارادة خداوند است. جرج بوش نيز در بيانيههايش از مأموريت الهي خود براي راهاندازي جنگ صليبي و صدور دمكراسي به عراق و خاورميانه سخن گفته است.
از بيلي زين در مورد علت ايفاي يك نقش كاملاً ضد آمريكايي در فيلم سؤال كردند. در پاسخ گفت: « از لحن ضد آمريكايي آن ناراحت نشدم. من صلحطلبم؛ از هيچ جنگي خوشم نميآيد و معتقدم ترس و وحشت و آثار مخرّب جنگ بايد در معرض ديد مردم قرار گيرد.»
مردي كه از سالن سينما خارج ميشد گفت: «از ديدن صحنههاي فيلم واقعاً دلم به درد آمد. اگر يك آمريكايي را ببينيم دلم ميخواهد روي سرش كيسه بكشم.»
بهادر اوزدينير، نويسندة فيلمنامة دره گرگها ـ عراق، ميگويد: «فيلم ما يك اكشن سياسي است. حدود شصت تا هفتاد درصد اتفاقات فيلم بر اساس واقعيت نوشته شدهاند. با وجودي كه تركيه و آمريكا متحد هستند، اما بدين وسيله ميخواستيم حقيقت تلخي را به آمريكاييها بگوييم و آن حقيقت اين است كه كارهاي شما را تأييد نميكنيم.»
چنگيز كاندار، كارشناس مسائل خاورميانه است. او درباره فيلم دره گرگها ـ عراق چنين اظهار نظر كرده است: «مردم تركيه به شدّت با حمله آمريكا به عراق مخالفت كرده بودند و ماجراي سليمانيه نمك به زخم آنها پاشيد. به هر حال روابط ما با آمريكا تقريباً رو به بهبود ميرفت اما با اين حرفهايي كه دور و بر فيلم ميشنويم كه بايد از شرف و غرور تركيه دفاع كرد ميترسم آتش زير خاكستر باشد. در اين فيلم با تحريك روحية ناسيوناليستيِ افراطي تركها فضاي روابط مسموم ميشود و جامعه به سمت نگاه به درون و خصومت با متحدان فعلي و آينده هدايت ميشود. اين ذهنيت براي تركيه سودي نخواهد داشت.»
مردمي كه به تماشاي فيلم ميروند از ديدن صحنههاي زد و خورد و تنبيه شدن دشمنان ملت ترك به وجد ميآيند و به خصوص در آخرين نما كه پولات آلمدار كاردش را در سينه سام ويليام ـ كنايه از عمو سامـ فرو ميكند دست ميزنند، سوت ميكشند و با احساسي آكنده از نفرت و تقبيحِ رفتارهاي آمريكاييان از سالن نمايش بيرون ميآيند. افكار عمومي تركيه از زمان حمله آمريكا به عراق، افشاي شكنجة زندانيان ابوغريب و انتقال مظنونان به همكاري با القاعده به كشورهاي خارجي براي شكنجه در زندانهاي مخفي به شدت به آمريكا بدبين شدهاند.
به راستي در روابط تركيه و آمريكا چه عوامل ديگري دخيل بودهاند كه كار را به نفرت عمومي تركها از آمريكا كشانده است؟ تركها در پايگاه هوايي اينجرليك خود از نيروهاي آمريكايي پشتيباني لجستيك كرده و پرسنل نظامي خود را به مأموريتهاي تحت رهبري آمريكا در افغانستان اعزام نموده است. واشنگتن نيز با حمايت از تلاش تركيه براي عضويت در اتحاديه اروپايي و كمك به حل معضل قبرس، كمكهاي تركيه را تلافي كرده است. نقطه مشخص در بروز مشكل بين اين دو، تعريف آنها از مبارزه با تروريسم است. هر دو كشور ظاهراً خود را نسبت به نابودي همة اشكال تروريسم متعهد ميدانند، اما همه ميدانند كه تركيه با كردهاي جنوب شرقي خود و شمال عراق سالهاست كه درگير است. ارتش آمريكا از زمان هجوم به عراق هيچ اقدامي عليه فعاليتهاي حزب كارگران كردستان نكرده و آنان را در شمال عراق آزاد گذاشته است. اساساً واشنگتن از يك دولت بالفعل كُرد در شمال عراق حمايت ميكند و اين به نگراني تركها دامن زده است.
نيلوفر نازلي، استاد جامعهشناسي دانشگاه باچيشير در استانبول ميگويد: «مردم معتقدند آمريكا با حمايت از تشكيل دولت كُرد در شمال عراق، وحدت و تماميت ارضي تركيه را در معرض تهديد قرار داده است.»
به نظر ميرسد نظر افكار عمومي نسبت به آمريكا و متحدانش به خصوص اسرائيل روز به روز منفيتر ميشود.
نازلي معتقد است حمايت علني آمريكا از كردها علت اصلي كاهش اعتبار آمريكا در ميان مردم تركيه است. رابرت ويلسون، سفير آمريكا در تركيه، در مصاحبهاي با شبكه تلويزيونيNTV از نحوه به تصوير درآمدن آمريكا در اين فيلم اظهار ناخشنودي كرد و افزود كه اين فيلم فقط جنبه سرگرمكننده دارد.
نقشهاي شرارتباري كه بازي ميكنيم
اظهار نظرهايي كه تا اين جا ارائه كرديم از سايتهاي بي.بي.سي، نيويورك تايمز و اشپيگل آنلاين استخراج شده است. اما بازتاب فيلم در محافل صهيونيستي نيز جالب توجه است. يكي از اين واكنشها را از سايت اورشليم پست، از سايتهاي صهيونيستها، ميخوانيم.
فيلمي محصول تركيه با هنرنمايي گريبيزي، هنرپيشه آمريكايي، در نقش يك پزشك يهودي ارتش آمريكا كه اندامهاي زندانيان عراقي را، در زندان ابوغريب، بيرون آورده و به مشتريان ثروتمند خارجي ميفروشد ركورد فيلمهاي تاريخي تركيه را شكسته است.
قرار است دره گرگها ـ عراق در تعدادي از كشورهاي عربي و اروپايي اكران شود و تهيهكنندهاش نيز در جشنواره بينالمللي فيلم برلين براي عرضه فيلمش در آمريكا و بازار ساير كشورها دنبال توزيعكننده ميگشت.
نقش منفي فيلم يك افسر رذل آمريكايي، با بازي بيلي زين، است كه ادعا ميكند «از طرف خدا براي حفظ صلح مأمور شده است.» او و سربازانش عراقياني را كه در يك عروسي شركت كردهاند به گلوله ميبندد و داماد را مقابل عروس و پسر بچهاي را جلوي چشمان مادرش ميكشند.
مردم آمريكا هنوز فيلم را نديدهاند و از محتواي آن خبر ندارند، بنابراين سازمانهاي يهودي نيز تا كنون از اظهارنظر در اين باره خودداري كردهاند. اما برخي از نويسندگان محافظهكار از جمله دِبياِشلاسِل، كه براي سايت Front Page Magazine.com قلم ميزند، به پزشكان يهودي توصيه كردهاند در صورتي كه بيلي زين به آنها مراجعه كرد از معالجه او امتناع كنند.
نشرية نيويورك سان در ستون نظرات خود در توصيف خط داستاني فيلم دره گرگها نوشته است: «گويي جين فوندا و مايكل مور نشستهاند و براي فيلم رمبو داستان نوشتهاند.»
توبي اكسلراد، خبرنگار JTA توانست فيلم را به همراه تهيهكنندگانش در يك اكران خصوصي ببيند. آنان از واكنش جامعه يهوديان ابراز نگراني ميكردند. خانم الكسلراد ميگويد فيلم بهرغم بازي هنرمندانه و اثرگذار بازيگرانش، آشفته و مملو از نيش و كنايههاي خصمانه است.
رفتار شخصيت بيزي كه در فيلم او را با نام دكتر ميشناسيم با كليشههاي رايجي كه از يهوديان ارائه ميشود فرق دارد. او در يكي از صحنهها سربازان آمريكايي را به خاطر تيراندازي به ميهمانان عروسي ملامت ميكند؛ زيرا «اندامهايشان بر اثر تيراندازي آسيب ديده و ديگر به درد فروش نميخورند.» در صحنهاي ديگر، مردي را در ميان خريداران اندامهاي زندانيان ميبينيم كه لباسش شبيه لباس يهوديان متعصب است.
شخصيت بيلي زين در نقش سام ويليام مارشال به بدترين نحو معرفي ميشود. او يك مسيحي روانپريش متعصب است كه در حالتي دمدميمزاج رفتار خوبي با يك عراقي دارد و ناگهان با تغيير رفتارش او را ميكشد.
تهيهكنندگان فيلم دره گرگها تأكيد ميكردند كه با افراطگرايي از هر نوعي مخالفاند؛ اما بخش اعظم فيلمنامه مبتني برمستندات نوشته شده است.
اكسلراد خاطرنشان ميكند كه در شخصيت مسلمان و مسيحي فيلم افرادي ملايم و تندرو مشاهده ميشوند اما در مقابل شخصيت پليد پزشك يهودي، بازيگري كه نقش يهودي معقولي را ايفا كند وجود ندارد.
فيلم دره گرگهاـ عراق در آستانه اعتراضات مسلمانان به درج كاريكاتورهاي پيامبر اسلام [(ص)] در نشريات دانمارك ساخته شده. اما با ديدن فيلم سؤالي به ذهن ميرسد. آيا تصاوير كاريكاتوري ارائهشده از آمريكاييها و يهوديها نشانة بازتاب تشديد احساسات ناسيوناليستي و اسلاميِ تندروانه حتي در تركيه، كه تنها كشور مسلمان دوست آمريكا و اسرائيل است، نميباشد؟
خاخام آبراهام كوپر، از رؤساي مركز سيمون ويزنتال، ميگويد در آوردن اندام مردم بيگناه از تخيلات سازندگانش ناشي شده و در واقع يادآور همان تهمت قديمي خونخواري به يهوديان است.
با اين وجود، يكي از ديپلماتهاي ترك در عين ابراز مخالفت با جنگ در عراق و تشديد روحيات ناسيوناليستي در تركيه از داستان فيلم و محبوبيت آن دفاع جانانهاي كرد.
اين ديپلمات كه نميخواست نامش فاش شود به دو حادثه كه روح و روان تركهاي وطنپرست را به شدت آزرده بود اشاره ميكند.
يكي از روزنامههاي ترك نوشت: «فيلم دره گرگها ـ عراق، انتقام ما از فيلم قطار سريعالسير نيمه شب است. اتفاق بعدي نيز حمله نيروهاي هوابرد آمريكا به مقرّ نيروهاي مخصوص تركيه و دستگيري يازده افسر ترك است.
افكار عمومي تركيه كه سربازان وطن را در حد بت ميستايند به خشم آمده و توضيح آمريكا مبني بر اشتباه گرفتن افسران با ياغيان را به علت نداشتن يونيفرم نظامي نپذيرفتند.
دره گرگها با اين حادثه تاريخي شروع ميشود و سپس قسمتهاي خيالي آن ادامه مييابند. يكي از افسران ترك كه نميتوانست حقارت ناشي از دستگيري توسط آمريكاييان را تحمل كند دست به خودكشي ميزند. نامه وداع او خطاب به پولات آلمدار، يك افسر اطلاعاتي برجستة ترك است. پولات شخصيتي جيمز باندي دارد و با خواندن نامه دوستش تصميم به انتقام از آمريكاييان ميگيرد.
پولات و مردانش سرانجام زين و سربازانش را پيدا كرده و به كمك جنگجويان عراقي در نبردي خونين به زندگي آمريكاييان خاتمه ميدهند.
شهردار استانبول، قدير توپاس، در مراسم افتتاحيه فيلم به آسوشيتدپرس گفت: «دره گرگها فيلم موفقي بود ... شرافت هيچ سربازي نبايد لكهدار شود.»
موفقيت فيلم علاوه بر اين عوامل مديون سريالي تلويزيوني به همين نام است كه ظرف سه سال گذشته جزء پربينندهترين مجموعههاي تلويزيوني تركيه بوده است.
قهرمان فيلم همان قهرمان سريال است كه به جاي تعقيب مافياي تركيه و اياديشان به جنگ آمريكاييان مي رود. ديپلمات مذكور ميگويد: «محبوبيت فيلم نه فقط به خاطر شعارهاي ضد آمريكايي يا ضد يهودي آن، بلكه ناشي از موفقيت كمنظير مجموعه تلويزيوني آن است. اگر قهرمان فيلم با تروريستهاي تندرو مسلمان ميجنگيد همين موفقيت را به دست ميآورد. شايد در نسخه دوم دره گرگها قهرمان فيلم با القاعده مبارزه كند يا به شكار اسامه بن لادن برود.»
بيزي كه نقش پزشك يهودي را بازي ميكند و اندام مردم را به ثروتمندان نيويورك، لندن و تل آويو ميفروشد بازيگر مشهور هاليوود است.
ويكي رابرتز، وكيل بيزي، ميگويد كه موكلش حاضر به مصاحبه نيست اما طبق مواد قانون اساسي ميتوان از ايشان دفاع كرد. او گفت: «در آمريكا ”اصلاحيه اول“ حامي آزادي بيان است. اميدوارم دوباره به دوران مك كارتي باز نگرديم.»
رابرتز افزود: «اگر بيزي نقش يك متجاوز به عنف را بازي كند كسي فكر نميكند او در
زندگي واقعياش چنين شخصيتي دارد. او بازيگر است نه سياستمدار.»
وقتي از رابرتز دربارة پيامدهاي اخلاقي ارائه تصويري يهودستيزانه در يك فيلم خارجي سؤال كردند از اظهارنظر خودداري كرد....................................................................منبع:پايگاه رسمي انتشارات مهر سوره
وادي گرگها: محبوبترين - طولاني ترين و جنجالي ترين سريال تركيه اي:
1.سریال دره گرگها (وادي گرگ ها) ، كمين-kurtlar vadisi Pusu -دومین مجموعه سریال دره گرگها به نام مافیا-قابلیت پخش در دی وی دی پلیر های خانگی و کامپیوتربا کیفیت عالی در 18 دي وي دي: قيمت =100.000 تومان(ارسال رايگان به تمام نقاط ايران)
2. سریال دره گرگها (وادي گرگ ها) ، مافیا-kurtlar vadisi Mafia -دومین مجموعه سریال دره گرگها به نام مافیا-قابلیت پخش در دی وی دی پلیر های خانگی و کامپیوتربا کیفیت عالی در 19 دي وي دي: قيمت = 100.000 تومان(ارسال رايگان به تمام نقاط ايران)
توضيح: بر خلاف نسخه موجود در ساير فروشگاه هاي اينترنتي اين سريال مستقيما از دي وي دي منو دار اورجينال با كيفيت بالا و بدون آرم شبكه پخش كننده رايت شده و روي دي وي دي ها داراي لوگوي فروشگاه trmarket ميباشند. این سریال ها به زبان اصلی و بدون زیر نویس فارسی هستند و به خریداران این سریال ها فیلم های زیر بصورت اشانتیون ارسال میشود:
3.فيلم سينمايي دره گرگها (عراق) Kurtlar Vadisi -Irak- دره گرگها (گلاديو) Kurtlar Vadisi -Gladio
دو فيلم سينمايي وادي گرگها
توضيح:فيلم ها بصورت دايويكس و كيفيت بالا هستند
علاقه مندان برای تهیه ی این مجموعه میتوانند با شماره تلفن 09358739029 (یاشار) تماس بگیرند.